آرش کمانگیر - زندگینامه

نظر شما در مورد مطالب این وبلاگ چیست؟


آمار مطالب

کل مطالب : 371
کل نظرات : 2

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 15

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 22
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 87
بازدید سال : 20237
بازدید کلی : 189545

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22
بازدید ماه : 87
بازدید کل : 189545
تعداد مطالب : 371
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1387
نظرات


 


آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه میزیست.
با یادآوری اینکه هر افسانه‌ای ریشه‌ای هرچند کوچک در راستی دارد افسانه آرش را برای شما بازگو می‌کنمـ:

باید دانست تمامـ افراد اساطیری تاریخ ما ایرانیان،بنا به گفته‌ی کاووشگران بزرگ تاریخمان،وجودی راستین داشتند ولی در برخی از جاها زندگی آنها با افسانه آمیخته شده است،نتیجه‌گیری در مورد اینکه کار آرش کمانگیر چه بوده است که او را یک اسطوره کرد وافسانه‌اش به وسیله نیاکانمان ساخته شد را به خود شما وامیگزارمـ: آرش کمانگیر که با پرتاب تیری از یکی از بلندیهای البرز به سوی کوهی در کرانه آمودریا مرزایران وتوران را نشانه نهاد در زمان منوچهرشاه می‌زیست.در تیریشت(بندهای 6و37) شتاب تیرش به شتاب ایزدباران تشبیه شده است.
در اوستا نامـ ‌او به گونه اَرِخش و در پهلوی شِپاک‌ تیر و درپارسی شیوا تیر و آرش کمانگیر است و مشهور به سخت کمان و تیر تیزرو است.بهرامـ‌چوبین سردار نامی ایران خود را از تبار آرش میدانست. ابوریحان بیرونی در مورد آرش کمانگیر چنین میگوید:
پس از آنکه افراسیاب بر منوچهر چیره شد و در تپورستان (طبرستان)گرداگرد او را گرفت،بر این پیمان شدند که مرز ایران و توران با پرتاب تیری نشانه شود.
در این هنگامـ فرشته اسفندارمذ نمایان شد و فرمان داد تا تیروکمانی چنان که در اوستا بیان شده است،برگزینند. (در اوستای کنونی درمورد این تیر چیزی گفته نشده‌است،پیداست اوستای زمان ابوریحان از اوستای کنونی کامل‌تر بوده ‌است)

آنگاه آرش را که مرد پاک و حکیمـ و دینداری بود،برای انداختن تیر بیاورند.آرش برهنه شد و بدن خویش را به کسان نمایاند و گفت:ای پادشاه ‌و‌ای مردمـ! به تنمـ بنگرید. مرا زخمـ ‌و بیماری نیست؛ ولی میدانمـ که پس ازانداختن تیر، پاره‌پاره شومـ و فدای شما گردمـ.

پس از آن،دست به چله کمان برد و به نیروی خداداد تیر از شست رها کرد و خود جان داد. اهورمزدا به باد دستور داد تا تیر را نگاهداری کند. آن تیر از کوه رویان به دورترین مکان خاور، به فرغانه رسید و به ریشه درخت گردکانی (که در جهان بزرگتر از آن درختی نبود)نشست. آنجا را مرز ایران و توران شناختند. از آن پس جشن تیرگان به مناسبت این پیمان آشتی میان ایران و توران برپا شد. 

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 317
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








رادیو اینترنتی صدای  ایران

این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام . و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است. به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود