برخلاف تصوربسیاری از دانشمندان ، انفجار بزرگ نمی توانسته مبداء وآغاز جهان بی پایان و بزرگ هستی باشد .
درحقیقت میتوان گفت : نه تنها انفجاربزرگ اتفاق قدیم نیست، بلکه واقعه ای جدید ومتاخر است و چند مثال و دلیل ساده می تواند این گفته را اثبات نماید.
طبیعتا" این سوال به ذهنتان خطور می کند اگر با چند مثال و دلیل ساده می توان اندیشه ای سترگ مانند انفجار بزرگ را که مبنای علوم فلسفه ، ریاضیات ، فیزیک، شیمی وستاره شناسی نقطه آغاز هستی ندانست. پس این همه نظریه پرداز، دانشمند کجای کاربوده اند که متوجه این امر نبوده و این همه مقالات تحقیقی و تحلیلی ونتایج قابل لمس ارائه کرده اند ، چگونه بدست آمده است . مگر می شود اشتباهی به این بزرگی رخداده باشد.
البته این که می شود. ازآنجا که درطول تاریخ تطور و گسترش دانش بشری ، بارها وبارها شاهد این اشتباهات و غفلت ها بوده ایم ، پس میتوان توقع داشت بازهم مرتکب به آن گردیم.
انسان ازابتدای شکل گرفتن شناخت خود و دنیای پیرامونش ، در سایه تجربه وخطا از یک سو و تفکر و استنتاج ازطرف دیگر . که به آن علم گفته می شود . دائما در حال گسترش دامنه دانسته های خود بوده است .
در این مسیر و مرحله به مرحله بارها نتایج بدست آمده ازاین تحقیقات و تفکرات را باطل یا غیر قابل دفاع دیده و نتایج تازه وقابل قبولتری را جایگزین آن نموده است.این مسئله نه تنها درعلوم تجربی بلکه درعلوم اجتماعی
و تفکرات فلسفی و عرفانی نیز رایج و روا بوده است.
در نگاهی گذرا به تاریخ به افرادی بر می خوریم که در دنیای غرب آنان را بنیانگذاران و تداوم بخش دانش بشری می دانند ( که ما نیزفعلا" به درستی یا اشتباه این دیدگاه کاری نداریم .)
افرادی چون ارسطو، بطلمیوس ، سقراط و بقراط درعهد قدیم ، کوپرنیک وگالیله و نیوتنعصرمیانی وانیشتین و هابل و....... درعصرکنونی قدم به قدم دانش زمان خود را نقد و ازحیظ انتفاع ساقط نموده است.و درهایتازه ایازآگاهی رابروی انسان گشودند . البته همه اینان همواره بعنوان ادامه دهندگان و پیش برندگان راه حرکت دانش بسمت جلو مورد احترام بشریت بوده اند.
برای درک بهتر نقض و تصحیح دائمی دانش بشری کافی است دورانی را به خاطربیاوریم .که عالمان ،زمین را بر اساس هیئت بطلمیوسی مرکزهستی پنداشته و ذره ای تردید دران موجب حکم ارتداد می گردید .
به یاد بیاوریم چند معادله واسستنتاج کوپرنیک و چندعدسی کوچک و ضعیف که گالیله تلسکوپش را با آن ساخت ، چگونه تمامی تفکرات و دستاوردهای علمی چندهزارساله قبل ازآن را به بخار توهم مبدل ساخت .
یا مروری بکنیم دستاورد های علمی نیوتن را که چگونه تمامی زیرساختهای دانش آن روز بشری به چالش کشید و دیگرگون کرد.
انیشتین چه کرد با دانش و نتایج مسلم قبل از خودبا یک معادله پنج حرفیN=mc2
این تغییر و تحولات همواره درسایه تفکرات انسانهایی شکل گرفته که به جهان بانگاهی موشکافانه نگریسته اند و حاضرنشده . آنچه را می دانند اصل لایتغیر بدانند .
خوانده ام نقاش وهنرمندی بزرگ نمایشگاهی ازآثارخود درپاریس برپا نموده بود.درمیان بازدیدکنندگان مردی ساده و روستایی نظرنقاش معروف را بخود جلب کرد . که غرق تماشای یک تابلو ازطبیعت بود. باخود اندیشید چه چیزممکن است این روستایی را که هر روز ناظرهمیشگی چنین صحنه هایی است ،اینگونه مجذوب خود ساخته باشد. نزد او رفت و با ادب و احترام و بدون آنکه خود رامعرفی نماید ازاو درباره علت این تامل وتعمقش درتابلونقاشی جویا شد.
مرد روستایی درپاسخ به زبانی ساده وبی ریای خود گفت : من در عجبم ازنقاش به این مستعدی و بزرگ که چگونه نمی داند. گنجشکی که برروی شاخه درختی می نشیند داری وزنی است و همین باعث می گردد شاخه کمی خم شده و انحنا پیداکند. ببینید آن گنجشک ، آن شاخه را ، کوچکترین اثری را درشاخه از وزن گنجشک به چشم نمی خورد.
هنرمند نقاش ابتدا مات ومبهوت شد ازدقت نگاه آن روستایی و سپس متاثر گردید از این غفلت درنگاه بی دقت واشتباه خودش ازموضوعی به این سادگی و وضوح . و ازآن مرد روستایی بعنوان منتقدی هوشمند تشکر کرد.
سالهاست که درتمام گفتار و نوشته های خود بر روی یک نکته تاکید می کنم . و آن اینکه ، باید توجه داشته باشیم . حقیقت یک مفهوم بسیارگسترده است وهر یک ازما فقط بخشی ازآن را می بینم که در زاویه دید ما قرار دارد. ما آنگونه می فهمیم که می بینیم .
زاویه فرق نگاه من و تو موقع فهمیدن
و تفاهم یعنی کاهش دامنه زاویه ها
با لبخند
تغییر زاویه نگاه به یک موضوع می تواند ، ما را به نتایج کاملا"متضاد برساند. که می توان برای هرکدام از این نتایج متضاد ادله کاملا" قوی و موجه ارائه نمود . که مسلم بودن آن را تایید و تاکید می کند.
یک مثال ساده : ما در ایران و بسیاری از نقاط جهان می توانیم سوگند بخوریم ، طول شبانه روزی به صورت متوسط 24 ساعت است که نیمی ازآن روز و نیمه دیگر شب است ...... به هزاریک دلیل عقلی ونقلی میتوانیم آنرا اثبات کنیم . اما درهمین زمین کوچک ما نردمانی هستند که هم به تجربه و هم با ادله علمی میتوانند قسم بخورند شبانه روز یک سال است که شب شش ماه و روزنیزشش ماه به تقریب......... حال تصور کنید مباحثه علمی دو انسان را ازاین دوسرزمین مختلف که هرگز شب و روز را درسرزمین دیگری تجربه نکرده اند و هیچ دانشی نسبت به حرکت وضعی و زاویه متمایل زمین نسبت به محورعمودی خود ندارند . نتیجه چه می شود ؟
کمی دراین زمینه بی اندیشید . ادامه این گفتار را بزودی پی خواهیم گرفت .
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.