شاگرد : استاد من گفتگوی شما رو با دوست فیلسوفتون خوندم ، ولی راستش چیزی سر در نیآوردم. آخه بحث های فلسفی خیلی سنگین و گیج کننده هستن و من تا حالا هیچ علاقه ای به این مباحث نداشتم .در عوض عاشق بحث های روانشناسی هستم .
استاد : فلسفه برعکس آنچه وانمود می شه خیلی سنگین و گیج کننده نیست ، شما از فلسفه گیج می شوید ، چون فلسفه به درستی برای شما تعریف نشده ، منظورمن از فلسفه شناخت مکاتب فکری فلسفی نیست ، آنچه شما ازش می ترسید وخسته تان می کند مکاتب فلسفی است نه خود مفاهیم فلسفی.
شما برای نتیجه گیری صحیح درهمه امور از وقایع و وضعیت های مختلف . لازم است فلسفه بدانی ، البته نه بشکل کلاسیک و آکادمیک اون ، درحقیقت باید یک پنجره داشته باشی که از فلسفه ساخته شده و به تو امکان بده جهان را درشکل های مختلف آن ببینی ، هیچ علم تجربی نمی تواند این کار را به این خوبی انجام دهد ، تصویری که برای من آوردی ، از پنجره ای گرفته شده که ساخته شده ازفلسفه هست ، این عکس بیشتر یک عکس فلسفی است تا هنری متوجه شدی؟
ابتدای آشنایی ما باهم ، شما من را یک بازرگان می دیدید ، بعد شدم یک هنرمند ، سپس یک جامعه شناس و روانشناس اما درحقیقت من بیشتر یک فیلسوف هستم تا همه آن گزینه های قبلی ،
شاگرد : آره شاید همین باشه. ولی تعریف شما از خود فلسفه چیه؟چطور باید فلسفه رو یاد بگیریم و دیدی فلسفی داشته باشیم؟
استاد : اصل کلمه فسفه یونانی و مرکب از دو جزء است : فیلوسس ۞ به معنی دوست و دوستدار و سوفیا ۞ به معنی حکمت . علم به حقایق موجودات به اندازه ٔ توانایی بشر. دوستدار حکمت، حکمت از تفکر و تعمق و دید (زاویه دید ناشی میشه . ) ............ فلسفه یعنی درست ببین ، با دقت ببین ، از زوایای متفاوت ببین ، همین ،........... به همین سادگی، .......... البته متدیشن داره ............... یعنی شیوه نامه ............
به عکسی برام فرستادی ، دقت کردی؟ اصلا متوجه عمق حرفی که توی عکس هست شدی ؟ ........... شدی؟
شاگرد : من برداشت خودم رو داشتم .
استاد : یک دقیقه به من توجه کن؟ سراغ عکس نرو ، به این سوال جواب بده ، چند تا پرنده توی عکس کنار هم نشستند؟ .............. عکس رو نگاه نکن
شاگرد : فکر کنم 20تایی هستن
استاد : چند تاشون معکوس نشستن؟
شاگرد : یکی شون.......
استاد : حالا برو عکس رو ببین و بشمرشون
شاگرد : 13 تا پرنده هست ، یکیش کاملا برگشته یکی شم نیم نگاهی به عقب انداخته .........
استاد : دوباره بشمار ، دوباره و با دقت، چی شد؟ چند تا پرنده از جلو و قبل ازپرنده معکوس قرار دارند؟
شاگرد : پنج تا
استاد : و بعدازاون؟
شاگرد: هفت تا که یکیشون نیمه معکوسه
استاد : خب ، ابتدا گفتی حدودا" بیست تا ، بعد رسیدی به 12 +1 که یکی ازآن پرندگان نیمه معکوس هست ، تفاوت پاسخ اول با پاسخ دوم و پاسخ سوم می شود فلسفه ..............
و این نگاه سه گانه می شود ، نگاه فلسفی ................... نیمه معکوس جزو کدام دسته است ، معکوس یا یک جهت ؟................ وقتی چیزی را می بینی و درمورد آن سوال می کنی، و جواب می یابی و دوباره سوال میکنی وجواب جدیدی می یابی و باز هم سوال تازه و پاسخی نو ، این می شود فلسفه ، اگر من این سوالات را طرح نمی کردم هرگز به این شناخت ازاین تصویر نمی رسیدی. تصویری که تو برای من گذاشتی .............. نه من برای تو.
وقتی شناخت تو ازاین تصویر که ارائه شده از جانب خودت هست این قدر ناقصه ، در مقابل آنچه ازبیرون به تو داده یا تحمیل می شود شناخت تو چقدر خواهد بود؟ تو آن عکس را دیدی . چیزی درآن یافتی که فکرکردی برای من و اندیشه من جالب است. که هست واقعا" ، این یک حرکت ذهنی مثبت است ، اما بیشتر لذت می بردم اگر عمق دید بیشتری درآن داشتی.
شاگرد : نگفتید چطور باید در مورد مسائل شناخت فلسفی پیدا کرد، یا مطالعات فلسفی را چطور و از کجا باید شروع کرد؟
استاد : گفتم
شاگرد : برای من تعداد پرنده ها مهم نبود،مهم پرنده ای بود که برخلاف بقیه برگشته بود ویعنی تقلید کورکورانه از بقیه نمی کرد.
استاد : خب این خوب نیست ، تو نمی توانی یک مفهوم را بگیری واستنتاج کنی ، بدون عوامل پیرامونی . درعلوم تجربی مثلا در فیزیک یا شیمی ، گفته میشود فلان آزمایش راانجام میدهیم ..... با شرایط متعارف ...... این شرایط متعارف .... یعنی عوامل محیطی ثابت که قبلا" بررسی و شناخته و تثبیت شده است .
شاگرد : برداشت من این بود که زمانی یه چیزی و با تمام وجودت قبول کردی حتی اگه همه هم باهات مخالف بودن باید به کارت ادامه بدی
استاد : من هیچوقت چنین چیزی نگفتم وهرگز چنین منظوری نداشته ام ؟ من درست به عکس اون اعتقاد دارم .من اصلا" به اعتقاد با تمام وجود اعتقاد ندارم .......... چون اعتقاد با تمام وجود انسان را تبدیل به سنگ می کند ........... آیا الان حاضری با نرم افزار داس بعنوان سیستم عامل کامپیوترت کارکنی؟
شاگرد : نه
استاد : چرا ؟ مگه روزی همه به آن ایمان راسخ نداشتند.بعنوان یک سیستم عامل محشر؟
شاگرد : چون ویندوز از هر نظر از اون کاملتره
استاد : خب ، فلسفه یعنی همین ........... آپدیت کردن ...... اندیشه ............ نگاه ............ من اصلا" توصیه نمی کنم بدنبال فراگیری مکاتب فلسفی بری ، فلسفه برای تو درگاهی ، برای ورود و نظاره به هستی هست ، فیلسوف = دوستدار حکمت . ....... و حکمت حاصل نمی شود مگر به درست و با دقت دیدن ......... الان تو نسبت به قبل چقدرحکیم ترشدی درشناخت آن عکس ................
این حکمت ازچه چیز حاصل شد؟ از چند سوال و اصرار من به دوباره و دوباره دیدن . الان اگر دوباره به آن تصویر نگاه کنی چیزهای تازه تری نیزخواهی یافت ، این یعنی فلسفه ، فلسفه یک ابزاراست یک هدف نیست ..........
زندگی بهترمی خواهی..... فلسفه مشاور توست دررسیدن به ایده آل ها .......... قبلا" بهت گفته بودم .......... یکی از دلایل شکست عدم شناخت صحیح است . فلسفه وسیله شناخت صحیح است ، ازهستی ....... گیج شدی ؟
شاگرد : یه چیزی تو همین مایه ها استاد.
استاد : اذیت میشی ............ و این خوبه که اذیت بشی ،.......... بشرط اینکه خسته نشی
شاگرد : خسته که نمیشم،چون بیشتر مباحث برام تازگی داره ، ولی بقول شما کمی گیج شدم
استاد : و البته به این شرط که ول نکنی این مباحث رو و مرورش کنی و تحلیلش کنی درست مثل دیدن آن عکس
همیشه من نیستم سوال کنم ....... خودت باید سوال کنی و پاسخ بدی و دوباره سوال کنی و پاسخ بدی .
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.