(آرم )
با گامهای منظم
کاری از : صلاح الدین احمد لواسانی
بر اساس داستانی کوتاه از : ایزاک آسیموف
قسمت اول
راوی : سلام دوستان باز هم با نمایش دیگری از مجموعه علم در بستر تخیل در خدمت شما هستیم. اگر موافق باشید با هم به نمایش امشب گوش می کنیم. در این نمایش ما بار دیگر با هم سری بدنیای شگفت انگیز ایزاک آسیموف خواهیم زد. پس با ما همراه باشید.
(موزیک فاصله)
جرومی بیشاپ آ-ه-ن-گساز و نوازنده ترومبون ، تا آن روز ، هرگز پایش به یک بیمارستان روانی نرسیده بود .
شاید گاهی به فکرش خطور کرده بود که ممکن است ، روزی بعنوان یک بیمار کارش به یکی از این مکان ها برسد . اماهرگز تصور نمی کرد روزی بعنوان مشاور به چنین مکانی دعوت بشه.
در حالیکه از راهرو های پیچ در پیچ و خلوت آن عبور می کرد ، سعی می نمود لباس های بژ رنگ و متحد الشکل کارکنان ذهنش را مشوش نکند.
(موزیک کوتاه فاصله)
( صدای قدمهای یک زن و یک مرد در راهروی بیمارستان که بهم نزدیک می شوند.)
دکتر کری : سلام ...... شما باید آقای بیشا| باشید.
بیشاپ : ( به شوخی ) تا قبل از اینکه وارد این بیمارستان بشم که اسمم همین بود.
دکتر کری : ( با خنده ای مودبانه)من دکتر کری هستم...... ممکنه همراه من بیاید.
بیشاپ : البته ........من در خدمت شما هستم.
(صدای پای دونفرکه در مسیری مشترک حرکت نموده و چند لحظه بعد مقابل دری می ایستند.)
دکتر کری :
اجازه بدید در و باز کنم.
بیشاپ : خواهش می کنم. بفرمایید.
دکتر کری : ( تجسم کشیدن کارت مخصوص ورود در دستگاه کارت خوان- صدای باز اتوماتیک در .) بفرمایید
داخل.
بیشاپ : خانم ها مقدم هستند.. ابتدا شما....
دکتر کری : بسیار خب ..... فقط خواهش می کنم . سکوت رو کاملا رعایت کنین.
بیشاپ : ( در حالیکه وارد اتاق میشود . آرام می گوید ) ...... حتما ..........
(در به آهستگی پشت سرشان بسته می شود.)
دکتر کری : ( با صدای بسیار آهسته)..... بفرمایید از این صندلی استفاده کنید. متاسفانه نا چاریم در تاریکی بشینیم. تا بتونیم از پشت این پنجره مخفی داخل اتاق معاینه را ببینیم.
بیشاپ : (تجسم نشستن روی یک صندلی راحتی و با صدای بسیار آهسته)..... مانعی ندارده
دکتر کری : ( با صدای بسیار آهسته)..... ممنون. (تجسم خاموش کردن چراغ ها ی اتاق و صدای کناررفتن اتوماتیک یک پرده)
خب الان می تونین این مریض رو که روی تخت مخصوص دراز کشیده ببینید ....... همونطور که مشاهده می کنین اون یک زن ه با حدود سی ساله سنه .......................... می تونید حدس بزنید متخصص ما مشغول انجام چرا کاری هست؟
بیشاپ : اووووووم......... فکر....... می کنم. ....... اِ ... اِ .... بله تصور می کنم. باید مشغول گرفتن امواج مغزیاز اون زن باشن.......
دکتر کری : ( با صدای بسیار آهسته) ..... حدس بسیار خوب و دقیقی بود ..... همونطور که گفتین همکاران من مشغول تهیه یک نوار لیزیک از امواج مغزی اون زن هستند. .........
بیشاپ : ( با صدای بسیار آهسته)..... به خودم خیلی امیدوار شدم.
دکتر کری : با طرز کار امواج لیزیک که آشنا هستید؟
بیشاپ : ( روی صندلی خود کمی جابجا می شه و با صدای بسیار آهسته)..... راستش ،آ-ه-ن-گ های من با استفاده از لیزر ضبط می شن اما این معنیش این نسیت که من اطلاعات جامعی در مورد سیستم های لیزیک داشته باشم. در این مورد باید از متخصین امر استفاده کرد . در ست این همون کاری که من برای ضبط کارام انجام میدم........ تغییر لحن داده . ...... ببین دکتر من یک آ-ه-ن-گساز و ترومپت زن حرفه ای هستم. . اما اگه اشتباها" تصور کردین من به این دلیل با طرز کار لیزر آشنا هستم. کاملا ا به بیراهه رفتین.......
دکتر کری : ( کمی دستپاچه و با صدای بسیار آهسته)..... نه ......نه .... ما چنین برداشتی نداشتیم. ما شما رو به
منظور دیگری به اینجا دعوت کردیم......
بیشاپ : (با صدای آهسته ) ....گوش می کنم.....
دکتر کری : ببنید آقای بیشاپ..... ما در اینجا دستگاه هایی داریم که ما رو قادر می کنه یک شعاع لیزر رو با ظرافت تمام هر جور بخوایم تغییر بدیم. و این کار برامون حتی ساده تر از تغییر جریان برق یا شعاع های الکترون هست.....
ما می تونیم به کمک یک شعاع لیزری میکروسکوپی ، نقشه جامعی از امواج مغزی که این زن تهیه کنیم. و بعد از تغییراتی اون رو به امواج صوتی تبدیل کنیم.
بیشاپ : ( با حالتی که معلوم است می خواهد دکتر را از سر خود باز کند.)ببینید خانوم دکتر..... اگه چیزی روکه می خواهید در موردش با من مشورت کنید همینه...... تنها حرفی که می تونم بگم . اینه که وارد شدن به همه این جزییات برای من قابل درک نیست چه برسه بخوام به شما مشاوره بدم. بنا بر این.....
( تجسم اینکه از جای خود بر می خیزد)....... من مرخص می شم. و غیر از هزینه های رفت و برگشت هیچ حسابی با هم نداریم........
دکتر کری : (با صدایی جدی ، دستوری و موکد) ......لطفا بشینید آقای بیشاپ.......
بیشاپ : (بی اختیار دوباره روی صندلی می افتد....) .......چشم......
دکتر کری : ( انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده با لحن قبلی ادامه می دهد.) ما تا حالا تونستیم امواج ارسالی از ده بیلیون سسلول مغزی رو ضبط کنیم.
بیشاپ : این وحشتناک ....مثل این میمونه که به صدای ده بیلیون پیانو که از فاصله دور هر کدوم یک آ-ه-ن-گ متفاوت می نوازند . گوش کنیم.
دکتر کری : دقیقا" .......
بیشاپ : پس شما فقط یک سری نویز در اختیار دارین؟........
دکتر کری : نه کاملا" ....... ما اکنون با آزمایشاتی که انجام دادیم . می تونیم این موسیقی ها رو از هم تفکیک کرده و آ-ه-ن-گ هر سلول رو جداگانه گوش کنیم.......
بیشاپ : ( با هیجان ) این فوق العاده است.....
دکتر کری : بله همینطوره.......... ما الان براحتی میتونیم این امواج رو به طیف های رنگی تبدیل و بر اساس اون بیماری ....... مراجعه کنندگان رو تشخیص بدیم. به این صفحه توجه کنید. ( دکمه های دیجیتالی یک دستگاه مثل موبایل را می زند. ) .... چی می بینید؟
بیشاپ : نوری لرزان با نقاط قرمز و زرشکی منقطع.......
دکتر کری : کاملا درسته . شما دارید به تصویر امواج مغزی یک بیمار مبتلا به افسردگی نگاه می کنید....... هرچه افسردگی شدید تر باشه رنگه ها تیره تر دیده میشن......
بیشاپ : این خیلی عالیه...... اما آیا بعد از شناسایی دقیق نوع بیماری تونستین راه های موثر برای درمان رو هم پیدا کنید.
دکتر کری: این دقیقا کاریست که می خواهیم شما برایمان انجام بدید.........
بیشاب : ( با تعجب ) من...... اما ..... من که هنوز سر درنیاوردم....
دکتر کری: اگر یک کمی دیگه تحمل کنید براتون توضیح می دم........
بیشاپ : بسیار خب .... گوش می کنم.........
دکتر کری : ببینید آقای بیشاپ شما یک آ-ه-ن-گ ساز هستید ......درسته ؟
بیشاپ : بله.........من یک آ-ه-ن-گساز هستم.
دکتر کری : شما با کنار هم گذاشتن تعدادی نت بر اساس یک ها رمونی خاص یک ملودی بوجود می ارید..... و با تنظیم اون ملودی برای ساز های مختلف یک آ-ه-ن-گ زیبا ، که می تونه در هر شنونده ای ایجاد
احساس آرامش بکنه
بیشاپ : احتمالا همینطور است که شما میگید.......
دکتر کری: اگه راستش رو بخواین ما بر اساس تحقیقات مفصلی که داشتیم به این نتیجه رسیدیم. که در حقیقت وقتی انسان دچار بیماری های روانی و یا سرع میشه ، موسیقی سلول های مغزی هماهنگی و هارمونی خودشون رو از دست می دن.
بیشاپ : این بوضوح روشنه.........
دکتر کری : ما فکر می کنیم.میتونیم اونهارو بوسیله یک موسیقی مکمل به هارمونی اولیه باز گردونیم.
بیشاپ : و من باید این موسیقی مکمل رو پیدا کنم.
دکتر کری : بله با آنالیز ملودی های بدست آمده از مغز این بیمار .........
بیشاپ : بله جالبه.......... حالا متوجه منظورتون شدم........... خیلی جالبه............
دکتر کری: پس با ما همکاری می کنین؟.............
بیشاپ : (با خودش فکر می کنه.....) هان .... آهان ... بله ....... فکر می کنم بتونم یه کارایی براتون بکنم.....
دکتر کری : این خیلی خوبه.........
بیشاپ : می تونم نوار های تهیه شده از موسیقی سلول های مغزی این خانم رو داشته باشم؟
دکتر کری : بله از قبل یک نسخه براتون آماده کرده بودم........
بیشاپ : یعنی اینقدر مطمئن بودید که با هاتون همکاری میکنم؟
دکتر کری : ( به شوخی ).... بله .....فراموش نکنید . من یک رواشناس هستم. و می تونم عکس العمل های افراد مختلف رو بر اساس رفتارشون پیش بینی کنم........
بیشاپ : اینبار هم کاملا حق با شماست....... من چقدر وقت دارم؟
دکتر کری : با خود شماست ........ البته هرچه زودتر بهتر......
بیشاپ : اوکی ......... حداکثر تلاشم رو می کنم.......کار دیگه با من ندارید.؟
دکتر کری : نه ممنون ..... ماشینی که شما رو به اینجا آورده دم در منتظر شماست........( به شوخی) البته
کرایه اش هم پرداخت شده.......
بیشاپ : بازم ممنون......پس تا بعد
دکتری کری : به امید دیدار....
بیشاپ : به امید دیدار .............. ( تجسم اینکه از روی صندلی برخاسته و به طرف در حرکت می کنه)
( موزیک فاصله)
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.